گوش شنوا مهارتی ضروری | سیر تا پیاز گوش شنوا | به همراه ۱۴+ اصل اساسی شنیدن موثر

گوش شنوا در کوچینگ | مرکز بیزنس کوچینگ دکتر سیف، مشاور و مدرس کسب و کار

گوش شنوا در کوچینگ | مرکز بیزنس کوچینگ دکتر سیف، مشاور و مدرس کسب و کار


امتیاز ما
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 2 میانگین: 5]

یکی از مهارت هایی که هر بیزنس کوچ و هر انسانی برای ارتباط موثر به آن نیاز دارد گوش شنوا است. اما اغلب ما فکر می کنیم گوش دادن یک امر بدیهی است و به صورت غیر ارادی اتفاق می افتد، درحالی که اینطور نیست ما با گوش های خود می شنویم ولی با مغر خود گوش می دهیم! در این مطلب از وب سایت مرکز بیزنس کوچینگ دکتر حامد سیف، نکاتی مهمی درباره گوش شنوا و گوش دادن موثر را مرور می کنیم.

مهارت گوش دادن یکی از مهم‌ترین مهارت‌هایی است که در موفقیت شغلی و کیفیت روابط‌مان با دیگران تأثیر بسزایی دارد. خیلی از ما چون به اشتباه فکر می‌کنیم که یک شنونده‌ی سراپا گوش هستیم، هیچ وقت به صرافت یادگیری این مهارت نیفتاده‌ایم. خوب گوش دادن مثل فن بیان، یک مهارت آموختنی است. همچنین گوش شنوا یکی از اصول بنیادین مهارت کوچینگ است.

گوش دادن یعنی توانایی دریافت و درک صحیح پیام‌ها در فرآیند ارتباط. این توانایی، کلید همه‌ی ارتباطات موثر است. چنانچه به مهارت گوش دادن مسلط نباشید، به آسانی ممکن است پیام‌های ارسالی از سوی طرف مقابل‌تان را اشتباه برداشت کنید. در چنین شرایطی، فرآیند ارتباط بی‌اثر شده و به سادگی موجب نا‌امیدی و رنجش فرستنده‌ی پیام خواهد شد.

گوش شنوا در کوچینگ | مرکز بیزنس کوچینگ دکتر سیف، مشاور و مدرس کسب و کار
گوش شنوا در کوچینگ | مرکز بیزنس کوچینگ دکتر سیف، مشاور و مدرس کسب و کار

همان‌طور که پیداست گوش دادن یکی از مهم‌ترین مهارت‌های ارتباطی به شمار می‌رود، آنقدر مهم که بسیاری از کارفرمایان برجسته برای کارمندان‌شان جلسات آموزش مهارت گوش دادن ترتیب می‌دهند. افزایش سطح رضایت مشتریان، بهبود کارآمدی در نتیجه‌ی اشتباهات کمتر و افزایش تبادل اطلاعات چند نمونه از مزیت‌هایی هستند که در پی یادگیری مهارت گوش دادن حاصل می‌شوند.

یکی از بازی های مدیریتی که ما در کارگاه های آموزشی بیزنس کوچینگ خود که از جمله خدمات مرکز بیزنس کوچینگ دکتر سیف است، از آن استفاده می کنیم، این است که داستانی شش خطی را برای یک نفر تعریف می کنیم و او آن را به نفر بعد منتقل می کند و نفر بعدی به نفر بعدی و همین طور ادامه پیدا می کند. در نهایت داستان را از زبان نفر آخر می شنویم، جالب است که بدانید در اغلب تجربیات ما بخش های مهمی از داستان و مفهوم اولیه دچار انحراف می شود. زیبا نیست؟!

بسیاری از رهبران و کارآفرینان موفق، موفقیت خود را مدیون خوب گوش دادن هستند. به اعتقاد ریچارد برانسون (Richard Branson)، مهارت گوش دادن یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت شرکت هواپیمایی ویرجین آتلانتیک (Virgin Atlantic) بوده است. با توجه به اینکه خوب گوش دادن از جمله مهارت‌هایی محسوب می‌شود که در زیربنای تمامی روابط انسانی مثبت قرار دارد، پس به نفع‌ همگی ماست که کمی وقت بگذاریم و مهارت گوش دادن را که عنصر سازنده‌ی موفقیت است در خودمان پرورش دهیم.

خوب گوش دادن بر روابط خانوادگی تأثیر می‌گذارد.

بزرگسالان به طور متوسط ۷۰ درصد اوقات‌شان را درگیر فرآیندهای ارتباطی هستند که ۴۵ درصد آن به گوش دادن، ۳۰ درصد به حرف زدن، ۱۶ درصد به مطالعه و ۹ درصد به نوشتن اختصاص می‌یابد. کیفیت ۴۵ درصدی که صرف گوش دادن می‌شود فقط در حوزه‌ی کسب‌وکار مؤثر نیست، بلکه بر زندگی شخصی افراد نیز تأثیر گذاشته و موجب گسترده‌تر شدن تعداد دوستان و شبکه‌های اجتماعی، ارتقای عزت نفس و اعتماد به نفس، کسب نمرات عالی‌تر در دوران تحصیل و حتی تقویت سلامتی و تندرستی عمومی بدن می‌شود. همچنین مطالعات نشان داده است که حرف زدن موجب بالا رفتن فشار خون خواهد شد، در حالی که گوش دادنِ با دقت به اُفت فشار خون می‌انجامد.

گوش دادن با شنیدن یکی نیست

گوش دادن با شنیدن فرق دارد. شنیدن یعنی توانایی درک صدا، حال آنکه گوش دادن نیازمند تمرکز عمیق‌تر و استفاده از سایر حواس است. برای گوش دادن نه تنها باید به ماجرایی که تعریف می‌شود دل بدهید، بلکه لازم است به طرز بیان، شیوه‌ی استفاده از زبان، لحن و حرکات بدن گوینده نیز دقت داشته باشید. به عبارت دیگر، گوش دادن یعنی درک همزمان پیام‌های کلامی و غیرکلامی. پس فقط شنیدن کلمات گفته شده کفایت نمی‌کند، بلکه برای گوش دادن، به چیزی بیشتر از گوش‌ها احتیاج دارید. در مجموع، مهارت خوب گوش دادن بستگی به این دارد که چه مقدار از حرف‌های طرف مقابل‌تان را شنیده و به مفهوم‌شان آگاه هستید. دکتر راشِل نائومی رِمِن (Rachel Naomi Remen)، ترویج‌دهنده‌ی طب تلفیقی، در این باره می‌گوید:

گوش دادن اساسی‌ترین و قدرتمندترین شیوه‌ی برقراری ارتباط با دیگران است. فقط گوش دهید. شاید مهم‌ترین چیزی که همواره به یکدیگر ارزانی می‌کنیم همین توجه‌مان باشد.

خوب گوش دادن شامل زیر نظر گرفتن زبان بدن و توجه به ناهماهنگی‌های احتمالی بین پیام‌های کلامی و غیرکلامی ارسال شده از سوی گوینده است. به بیان ساده‌تر، یک شنونده‌ی خوب فقط به چیزی که گفته می‌شود گوش نمی‌دهد، بلکه به چیزهایی که گفته نمی‌شوند یا نصفه‌کاره به زبان می‌آیند نیز گوش می‌دهد. مثلا اگر کسی به شما گفت که زندگی خوب و خوشی دارد، اما حین انتقال این پیام دندان‌هایش را به هم فشرد یا اشک در چشم‌هایش حلقه زد، بدانید که بین پیام کلامی و غیرکلامی او مغایرت وجود دارد.

گوش شنوا در کوچینگ | مرکز بیزنس کوچینگ دکتر سیف، مشاور و مدرس کسب و کار
گوش شنوا در کوچینگ | مرکز بیزنس کوچینگ دکتر سیف، مشاور و مدرس کسب و کار

۱۴ اصل خوب گوش دادن

با همه‌ی آنچه تا به این جای کار گفته شد، حتما به اهمیت خوب گوش دادن پی برده‌اید. پس دیگر وقت آن است که با اصول اولیه‌ی این مهارت بیشتر آشنا شوید.

زبان به دهان بگیرید

مارک تواین می‌گوید:‌ اگر قرار بود بیشتر از مقداری که گوش می‌دهیم حرف بزنیم، آن وقت دو زبان و یک گوش می‌داشتیم.

وقتی شخص دیگری در حال حرف زدن است به چیزی که می‌گوید گوش دهید، وسط حرفش نپرید، به جای او حرف نزنید و اجازه بدهید که خودش جملاتش را تمام کند. پس خاموش بنشینید و فقط گوش دهید. زمانی که صحبت گوینده با شما تمام شد، آن وقت شاید لازم باشد خودتان در مورد چیزی که گوش داده‌اید حرف بزنید و توضیح دهید تا مطمئن شوید که پیام طرف مقابل‌تان را درست متوجه شده‌اید.

به نجواهای درونی خود خاموشی بدهید

آرام باشید و همه‌ی توجه‌تان را به گوینده اختصاص دهید. به عبارت دیگر، تمام چیزهای اضافه‌ی دیگر را از ذهن‌تان دور بریزید. ذهن انسان به آسانی به سمت افکار دیگر پرت می‌شود، مثلا اینکه «ناهار چی باید بخورم؟ کِی باید از اینجا برم تا به اتوبوس برسم؟ می‌خواد بارون بیاد؟» همه‌ی تلاش‌تان را به کار بگیرید و این قبیل افکار نامربوط را از سرتان بیرون کنید تا بتوانید تمام و کمال روی پیام‌های ارسالی از سوی طرف مقابل‌تان تمرکز کنید.

گوینده را راحت بگذارید

طوری رفتار کنید که گوینده برای صحبت کردن احساس راحتی کند. نیازها و علائق طرف مقابل‌تان را هم مد نظر قرار دهید. بد نیست گاهی سر بجنبانید یا از حرکات و کلماتی استفاده کنید که گوینده برای ادامه‌ی صحبت ترغیب شود. دیگر اینکه ارتباط چشمی فراموش‌تان نشود، اما حواس‌تان باشد که خیره نشوید. خلاصه اینکه یک جوری به طرف مقابل‌تان نشان دهید که دارید گوش می‌دهید و حرف‌هایش را می‌فهمید.

حواس گوینده را پرت نکنید

فقط و فقط به چیزی که گفته می‌شود توجه کنید. خط‌خطی کردن یا بازی کردن با کاغذهای جلوی دست‌تان، از پنجره بیرون را دید زدن، وَر رفتن با ناخن‌های دست و کارهای این شکلی را کنار بگذارید. این رفتارها علاوه بر اینکه موجب وقفه‌های بی‌مورد در فرآیند ارتباط می‌شوند، حواس طرف مقابل‌تان را پرت کرده و این حس را به او منتقل می‌کنند که از حرف‌هایش خسته شده‌اید و به پیامی که سعی در انتقالش دارد بی‌اعتنا هستید.

همدلی کنید

بهتر است دیدگاه طرف مقابل‌تان را بفهمید و به قضایا از دید او نگاه کنید. دیدگاه‌هایی را که از قبل برای خودتان ساخته‌اید کنار بگذارید و با ذهنیت باز وارد مکالمه شوید تا بیشتر بتوانید با گوینده ابراز همدلی کنید. چنانچه چیزی گفته شد که خلاف نظر شما بود، اندکی به خودتان فرصت دهید تا بتوانید به یک استدلال محکم در جهت اثبات مخالفت‌تان دست پیدا کنید. در هر صورت به یاد داشته باشید که با دیدگاه‌ها و نظرات دیگران با ذهنیت بسته مواجه نشوید.

صبور باشید

گاهی ممکن است طرف مقابل‌تان مکث کند، شاید هم یک مکث طولانی، اما مکث کردن همیشه به این معنی نیست که حرف گوینده تمام شده است. پس صبور باشید و اجازه دهید که طرف مقابل‌تان با زمان‌بندی خودش پیش برود. گاهی اوقات طول می‌کشد تا آدم‌ها در مورد اینکه چه چیزی بگویند و چطور مطلب‌شان را عنوان کنند به نتیجه برسند. بنابراین هر وقت کسی مکث کرد، فورا رشته‌ی کلام را به دست نگیرید و سعی نکنید که جمله‌اش را با کلمات خودتان تمام کنید.

تعصبات شخصی را کنار بگذارید

بی‌طرف باشید. زود نرنجید و اجازه ندهید که عادات و رفتار گوینده حواس‌تان را از اصل مطلب دور کند. توجه داشته باشید که هر آدمی طرز بیان خودش را دارد. بعضی‌ها دست‌پاچه‌تر یا خجالتی‌تر از دیگرانند؛ بعضی‌ها لهجه‌ی محلی دارند یا حرکات دست‌شان زیاده از حد است؛ بعضی‌ها دوست دارند موقع حرف زدن قدم بزنند و بعضی دیگر هم خوش‌شان می‌آید که بی‌حرکت بنشینند. پس فقط و فقط به چیزی که گفته می‌شود توجه کنید و نگذارید که شیوه‌‌های فردیِ بیان مطلب حواس‌تان را پرت کنند.

به لحن گوینده گوش دهید

حجم و لحن صدا، چیزهایی را به آنچه گفته می‌شود اضافه می‌کنند. یک گوینده‌ی توانا حجم صدا و لحنش را طوری تنظیم می‌کند که از دقت شنونده کم نشود. مردم در مواقع خاص از زیر و بَمی، لحن و حجم صدا برای رساندن مقصودشان کمک می‌گیرند و شما می‌توانید با توجه به این موارد به اهمیت مطلبی که عنوان می‌شود پی ببرید.

به طرز فکر گوینده گوش دهید نه فقط کلماتش

باید از حرف‌های طرف مقابل‌تان یک تصویر کلی برداشت کنید، نه اطلاعات تکه‌تکه و پراکنده. یکی از دشوارترین قسمت‌های خوب گوش دادن همین توانایی برقراری ارتباط بین تکه‌پاره‌های اطلاعات برای رسیدن به طرز فکر گوینده است. برای آسان‌تر به دست آوردن این توانایی به توجه کافی، پرهیز از حواس‌پرتی و تمرکز احتیاج خواهید داشت.

منتظر نشانه‌های ارتباط غیرکلامی بمانید

به اشارات و حرکات بدن، حالات چهره و حرکات چشم‌ها دقت کنید. برای خوب گوش دادن فقط به گوش‌های خود اکتفا نکنید، بلکه از چشم‌های‌تان هم کمک بگیرید، یعنی حواس‌تان به اطلاعات اضافه‌تری که از طریق ارتباط غیرکلامی منتقل می‌شوند نیز باشد.

تک به تک این اصول را در مکالمات روزمره‌ی‌تان تمرین کنید. خوب گوش دادن مهارتی نیست که بتوانید در عرض یک شب بر آن مسلط شوید، چرا که ترک عادات قدیمی زمان می‌برد. پس صبور باشید و برای تبدیل شدن به یک شنونده‌ی سراپا گوش حسابی روی خودتان کار کنید.
اول: توجه خود را کاملا به گوینده جلب کنید.
ممکن است که گوش دادن با حواس پرت به اندازه بی توجه رانندگی کردن خطرناک نباشد، اما مسلما یک مشکل بزرگ در برقرای ارتباطات به شمار می رود. صحبت کردن با کسی که مدام به اطراف نگاه می کند و یا چشم از تلفن همراهش برنمی دارد، دشوار است. بنابراین تمام تلاش خود را بکنید و مطمئن شوید که گوینده می داند توجه شما کاملا به او جلب شده است. حواس خود را به او معطوف کنید، روبه رویش بنشنید و تماس چشمی خود را با او حفظ کنید.

ذهن خود را باز نگه دارید.

آنچه که گوینده به شما می گوید را قضاوت یا انتقاد ذهنی نکنید. انجام این کارها باعث می شود که توانایی شما برای پذیرش چیزهایی که گفته می شود، به خطر بیفتد. در واقع می توانید پس از پایان گفتگو، صحبت ها را ارزیابی کنید، اما هنگامی که هنوز به او گوش می دهید این کار را انجام ندهید.

حرف های او را قطع نکنید.

برای تقویت مهارت گوش دادن باید سعی کنید که صحبت های طرف مقابل خود را قطع نکنید. این مسابقه نیست، فقط یک گفتگو است. بنابراین نیازی نیست که ابراز وجود کنید. بهتر است آرام باشید و تا پایان صحبت های او صبر کنید. اغلب، قطع کردن صحبت های گوینده در وسط جمله، رشته فکر او را پاره می کند و می تواند به راحتی یک مکالمه سازنده را از بین ببرد.

سکوت کنید.

سکوت ممکن است ناخوشایند باشد. از این رو ما اغلب سعی می کنیم خلا و سنگینی ناشی از سکوت را با صحبت کردن از بین ببریم، اما درنهایت از عمیق و معنادارتر شدن گفتگو جلوگیری می کنیم. درواقع سکوت به ما امکان می دهد تا اطلاعات جدید را هضم کنیم و درمورد سوالاتی که باید از طرف مقابلمان بپرسیم، فکر کنیم.

درست سوال بپرسید.

یکی از بزرگترین بخش های ارتباطات این است که فرد می داند به بهترین نحو شنیده شده و درک شده است. می توانید با پرسیدن این سوال ساده اقداماتی انجام دهید تا فرد مطمئن شود که او را درک کرده اید. به عنوان مثال، “این چیزی است که من شنیدم، آیا منظور شما این بود؟ یا پس شما این را می گویید.”

اگر طرف مقابلتان در حال بحث از موقعیتی است که تجربه ای درمورد آن ندارید، باید درمورد قسمت هایی که درک نمی کنید، این گونه سوال بپرسید: به عنوان مثال، “این واقعا سخت به نظر می رسد، اما من می خواهم بیشتر بفهمم. می توانید درمورد این جنبه بیشتر به من بگویید؟”

این نوع پرسیدن ها مختص افرادی است که در گوش دادن فعال مهارت دارند و به طرف مقابل نشان می دهند که آنچه را که می گویند، می شنوند و درک می کنند.

اینفوگراف مهارت گوش شنوا در کوچینگ | مرکز بیزنس کوچینگ دکتر سیف، مشاور و مدرس کسب و کار
اینفوگراف مهارت گوش شنوا در کوچینگ | مرکز بیزنس کوچینگ دکتر سیف، مشاور و مدرس کسب و کار

چند اصل دیگر گوش شنوا در جلسات کوچینگ

ما در مرکز ببزنس کوچنیگ دکتر سیف در جلسات مشاوره و کوچینگ خود اصول زیر به علاوه نکاتی که در بالا مرور شد رو عنوان استاندارد گوش دادن قرار داده ایم.

داستان زندگی مراجع را مرور کنید.

قبل از اینکه هر صحبتی کنید، از مراجع بخواهید که داستان زندگی خودش را برای شما تعریف کند. بهترین راه برای تمرین مهارت گوش شنوا این است که تا جای ممکن داده جمع کنید. جمع کردن داده‌ها می‌تواند قدرت گفتگو را بالا ببرد و تمرین خوبی برای مهارت گوش شنوا باشد.

کسی را قضاوت نکنید!

اگر به تعریف کوچینگ مراجعه کنید می‌بینید که کوچینگ در واقع یک همکاری بین مربی و مراجع است که به یک نتیجه مشترک ختم می‌شود. پس از همین ابتدا بدانید که یک مراجع متهم نیست و شما هم قاضی دادگاه زندگی او نیستید. پس به او این فرصت را بدهید که با خیال راحت حرف‌هایش را بزند و به او این اطمینان را بدهید که تحت هیچ شرایطی قرار نیست او را قضاوت کنید. برای این کار بهترین راه این است که در ابتدای جلسه‌های کوچینگ، با او صحبت کنید.

به او بگویید که این جلسه، یک جلسه کاملا خصوصی است و تو آزاد هستی که هر آن طور که می‌خواهی، با هر لحنی، هر ماجرایی که مربوط به زندگی تو می‌شود و فکر می‌کنی که در روند کار ما بهبود ایجاد می‌کند را برای من بگویی. این اتفاق باعث می‌شود که آرامش در مراجع ایجاد شود و شما هم این فرصت را داشته باشید که زوایای پنهان موضوع و دغدغه مراجع خودتان را بدانید. اما هنوز یک مسئله باقی می‌ماند و آن هم این است که تحت هیچ شرایطی مراجع نباید احساس کند که در حال قضاوت شدن است.

و اگر بخوام یه خرده باهاتون راحت تر صحبت کنم، باید بگم که خیلیا فکر می‌کنن که قضاوت کردن یعنی اینکه به طرفت بگی: ” تو کار اشتباهی انجام دادی. ” و یا بهش بگی که: ” تو مقصر هستی. “. اما واقعیت این است که این‌ها قضاوت‌های آشکاری هستن که مردم باهاشون رو در رو هستن و ما قضاوت‌های پنهانی هم داریم که بعنوان یک کوچ باید اونها رو بدونیم و روشون تسلط داشته باشیم در واقع در ذهنمون هم قضاوت نکنیم و یا با لحنی سوال نپرسیم که توش قضاوت وجود داشته باشه.

گوش شنوا در کوچینگ | مرکز بیزنس کوچینگ دکتر سیف، مشاور و مدرس کسب و کار
گوش شنوا در کوچینگ | مرکز بیزنس کوچینگ دکتر سیف، مشاور و مدرس کسب و کار

احساسات خودتان را بیان کنید.

هر گفتگویی شامل موارد مختلفی میشه که یکی از بخش‌های مهم آن بحث احساسات است. طبیعتا وقتی کسی برای جلسه کوچینگ به نزد شما می‌آید، بخشی از دغدغه‌های او درگیر احساسات هم می‌شود. مشکلات زندگی، شوق راه اندازی یک بیزینس جدید، نگرانی از سرمایه گذاری‌ها و هر احساس دیگه می‌تواند بخشی از احساساتی باشد که در یک گفتگو جاری می‌شود. ما بعنوان یک لایف کوچ و یا بیزنس کوچ، بعنوان یک انسان که میزبان دغدغه‌های یک انسان دیگر هستیم، باید این قدرت و قابلیت را داشته باشیم که احساسات طرف مقابل را درک کنیم و روی آن‌ها واکنش داشته باشیم.

اجازه بدین یک مثال براتون بزنم. فرض کنید مراجع میاد پیش شما و قصد داره بعد از یک دوره بد مالی، دوباره بیزینس خودش رو شروع کنه. طبیعیه که بخشی از گفتگوهاش یادآوری اون دوران بد کاری باشه. اینجا جاییه که شما باید وارد عمل بشید. باید بهش این حس رو بدید که نه تنها یه شنونده هستید، بلکه میتونید درکش کنید، میتونید بفهمید که چقدر سختی کشیده و باید واکنش داشته باشید.

یا یک شرایط دیگه رو تصور کنید، فرض کنید که فردی اومده پیش شما و تصمیم گرفته که کسب و کار جدیدش رو برای اولین بار راه اندازی کنه، خب طبیعیه که شوق و ذوق داره برای این کار و اینجا جاییه که شما باید حرف هاش رو بشنوید. احساسش رو تقویت کنید و بهش واکنش داشته باشید. این کار یکی از تکنیک‌های برجسته توی مهارت گوش شنوا هست.

خلاصه‌ای از بحث ارائه کنید.

وقتی که صحبت با مراجع به نقطه پایانی میرسد، بهترین راه این است که یک خلاصه‌ای از گفتگو را ارائه کنید. این خلاصه می‌تواند از روی یادداشت‌های شما باشد یا می‌تواند سیری از گفتگو باشد. خلاصه کردن به این معنی نیست که شما یکبار دیگر گفتگو را تکرار کنید. به این معنی نیست که شما از اول بحث دوباره شروع به گفتن نکته‌ها کنید.

نه اصلا این روش درست نیست. بهترین راه این است که در یکی دو دقیقه، تنها سرفصل‌های اساسی و اصلی گفتگو را اعلام کنید تا یک جمع بندی کلی از بحث در اختیار شما و مراجع باشد. این اتفاق دو حسن دارد. یک اینکه شما به یک جمع بندی کلی میرسید و مهارت گوش شنوا را به درستی انجام داده‌اید و دو اینکه اگر نکته‌ای جا مانده باشید یا مورد توجه شما قرار نگرفته باشد، مراجع به شما می‌گوید و آن نکته را اصلاح می‌کند. این دقیق ترین روش برای جمع بندی بحث و خلاصه کردن گفتگو است.

البته یک نکته کاربردی که به تجربه جلسات مخلتف به آن رسیده ایم این است که برخی افراد بسیار از تکرار بدشان می آید و حتی عصبی می شود، چرا که از نظر آنها موضوع روشن است اما برای جلوگیری از این موضو در ابتدا و حین جلسه به مراجع یا کوچی توضیح داد که دلیل تکرار، هوک کردن و خلاصه کردن، این است شفافیت بالا برود و مسیر روشن و سریع شود.

حتما نتیجه گیری کنید.

یکی از اشتباهاتی که در جلسه‌های کوچینگ رخ می دهد این است که کوچ بعد از شنیدن کل ماجرا، به جای اینکه یک نتیجه گیری از بحث داشته باشد، به دلیل کمبود وقت یا هر دلیل دیگری، بحث را به یک جلسه دیگر موکول می‌کند. اما این یکی از اشتباهاتی است که نمی‌توان به سادگی از کنار آن عبور کرد. چرا؟

به این دلیل که اگر از لحاظ ذهنی، مراجع را در طول یک جلسه کوچینگ بررسی کنیم، مراجع در پایان هر جلسه در آماده ترین وضعیت ذهنی برای شنیدن یک دستور العمل و حرکت به جلو است. اگر شما جلسه را بدون نتیجه گیری رها کنید، نه تنها نتیجه مطلوبی از جلسه نگرفته‌اید، و نه تنها مهارت گوش شنوا را به درستی انجام نداده‌اید، بلکه تمام تاثیر جلسه‌های کوچینگ را نیز از بین برده‌اید. چرا که برای جلسه بعد دوباره باید این روند طی بشود و این گسست‌های پیاپی در صحبت‌های بین مراجع و کوچ باعث می‌شود که تحت هیچ شرایطی نتیجه مطلوبی از دوره کوچینگ به دست نیاید.

و برای تکمیل جلسه حتما از نتیجه گیری گفتگو یک یا چند اقدامک تنظیم کنید.

فضای مثبت

همیشه فضای مثبت برای گفتگو ایجاد کنید. چند نکته باید در این زمینه بدانید که هر کدام می‌تواند شرایط گفتگو را به شدت مثبت کند. اولین نکته این است که در ابتدای هر صحبتی باید جو آرامی را برای مراجع ایجاد کنید تا مراجع احساس کند که در جای امنی مشغول صحبت کردن است.

دومین نکته این است که هر جا که مراجع خسته شد، یا احساس بدی داشت، بهتر است که چند دقیقه‌ای به جلسه استراحت بدهید. یک چای بنوشید. یک لیوان آب برای او بیاورید تا فضای جلسه دوباره آرام شود و نکته آخری که باید بدانید این است که گاها بیان تجربه‌های مشترک به مراجع می‌تواند حس خوبی بدهد و فضا را برای او آرام کند.

دغدغه مشترک

اگر با مراجع خودتان دغدغه مشترکی دارید، یا تجربه مشابهی را تجربه کرده‌اید، می‌توانید تا جایی که حریم گفتگو اجازه میدهد با او به اشتراک بگذارید. این تجربه‌ها هم فقط شامل نکات منفی نمی‌شود. بلکه نکات مثبت هم باعث می‌شود که فضای خوبی در گفتگو حاکم شود.

امتیاز ما
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 2 میانگین: 5]

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: Content is protected !!